لطفا منتظر بمانید، در حال بارگذاری ...

اجتهاد و تقلید در عصر هوش مصنوعی

باید جایگاه اجتهاد و تقلید شناخته شود و پس از آن بررسی اجمالی نسبت به پدیده هوش مصنوعی صورت گرفته و سپس وضعیت بررسی شود.

پیش از هر چیز، مناسب است جایگاه اجتهاد و تقلید شناخته شود و پس از آن بررسی اجمالی نسبت به پدیده هوش مصنوعی صورت گیرد و سپس وضعیت نسبت به اینکه در شرایطی که هوش مصنوعی در حال فراگیر شدن و توسعه روزافزون است، مورد توجه قرار گیرد.

شاید بسیاری از ما به اجتهاد و تقلید به عنوان دو عنصری که در فضای جوامع ایمانی مؤثر هستند به شکل دو پدیده علمی و اجتماعی نگاه کنیم و از جایگاه‌شناسی و کارویژه آنها و شرایط و بستری که آنها را به میان آورده است غافل باشیم. لذا مناسب به نظر می‌رسد که مروری بر جایگاه و ریشه‌های این دو عنصر علمی و اجتماعی داشته باشیم.

بدیهی است که اجتهاد و تقلید در فضای جامعه ایمانی رشد کرده و پیش‌فرض این فضا، ایمان به خدای متعال و رسالت و نبوّت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) است که در میان شیعه اثنی عشری، پیش‌فرض اعتقاد به امامت ائمه دوازده‌گانه (علیهم السلام) نیز به میان می‌آید. پس ابتدا باید شخصی مؤمن فرض شود که خود را در برابر خدای متعال پاسخگو می‌داند و به این امر که تکالیفی به عهده او گذاشته شده است، واقف است تا آنگاه در پی به دست آوردن این تکالیف و عمل به وظایف مطابق با آنها باشد.

البته این تکالیف، برنامه سعادت او در زندگی دنیوی و اخروی و مایه صلاح و نجات اوست که خدای متعال از باب لطف و مهربانی بی‌حد، به او عنایت فرموده و عزیزترین بندگانش را مأمور به ابلاغ این تکالیف و برنامه‌ها – به همراه نگاه‌های کلان و جهت‌گیری‌های اساسی در زندگی – فرموده و آن بندگان و اولیای برگزیده نیز در این راه چه سختی‌ها و مشکلاتی را تحمل کرده و ازجان خود در این مسیر مایه گذاشته‌اند.

طبیعی است که به مرور، با موانعی که دشمنان دین خدا و دشمنان خیر و صلاح خلق خدا ایجاد کرده و میان هادیان امت با عموم بندگان خدا جدایی و فاصله افکندند، کارِ رساندن تکالیف و احکام الهی به عموم مردم با دشواری‌ها و چالش‌هایی مواجه شد و به فراخور وظایفی که از سوی خدای متعال در راستای انجام مأموریت رساندن راهنمایی‌های عنایت شده در قالب تکالیف و احکام الهی بر عهده پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و اوصیای معصوم ایشان (علیهم السلام) قرار داده شده بود، سازوکارهایی در نظر گرفته شده و برای اجرای آنها تمهیداتی صورت گرفت که شبکه‌ای از اصحاب و شاگردان در یک طرف و عموم مؤمنین در طرف دیگر در اتصال با آن شبکه به‌سان زنجیره‌ای برای انتقال معارف و احکام از جمله مهم‌ترین تمهیدات و سازوکارها بود به نحوی که برای هر حلقه از این زنجیره وظایفی در نظر گرفته شد و به آنان ابلاغ و تعلیمات متناسب با آن به مرور در زمان آن اوصیای بزرگوار (علیهم السلام) آغاز و تثبیت شد.

از یک سو تشویق و ترغیب به فراگیری علوم اهل بیت (علیهم السلام) و اخذ از این انوار مقدس و از طرفی هم ارجاع دادن عموم مردم به این شبکه از اصحاب و شاگردان برای دستیابی به معارف و وظایف و کسب تکلیف در امور مختلف زندگی، از جمله برنامه‌هایی بود که این بزرگواران در زمان حیات پربرکت خویش، در جهت تثبیت آن زنجیره انتقال معارف پیاده کردند.

البته اصل اساسی و اولی این است که هر کسی در حد توان خود برای دستیابی به معارف و وظایف خود، تلاش نماید و اصل بر این است که خودش آنها را با کوشش جدی از منابع به دست بیاورد و به اصطلاح برای دستیابی به آنها اجتهاد نماید، اما با توجه به شرایط زندگی عموم مردم و اشتغالاتی که به صورت روزمره دارند و همچنین اختلاف بندگان خدا در توان ذهنی و فکری، تکلیف کردن الزامی چنین چیزی به همه بندگان خدا، چه بسا خلاف سهولت شریعت محمدی (صلی الله علیه و آله) و همراه سختی‌ها و در مواردی نزدیک به محال است و از آنجا که خدای متعال، هیچکس را جز در حد توانش تکلیف نفرموده است، بدیهی است که مسیر جایگزین برای تفقه و استنباط بی‌واسطه از منابع به نحوی که منافاتی با سهولت شریعت نداشته باشد، قرار داده شده است و آن، اخذ تکالیف و معارف به نحو با واسطه و اجتهاد و کوشش در دستیابی به آنها از طریق مراجعه به کسانی است که هم خبرویت و تسلط علمی داشته باشند و هم از هر لحاظ امین باشند که اساس تقلید، در چنین وضعیتی و برای پاسخ به چنین نیازی برای عموم مردم پی‌ریزی شد.

البته لازم است توجه کنیم که مکلف مؤمن به خدا و روز جزا و نبوت و امامت است و با جدیت به دنبال راه صحیح زندگی است که خدای متعال از سر لطف از طریق اولیای معصومش (علیهم السلام) به او رسانده و در قالب تکالیف و احکام و معارفی بیان شده‌اند و اگر دست او از تلاش مستقیم برای دستیابی به آنها کوتاه شد، باید راهی را بپیماید که به اصطلاح حجیت داشته باشد؛ یعنی در صورتی که به چیزی رسید و طبق آن عمل کرد، در صورت مخالفت با واقع در پیشگاه الهی عذر داشته باشد و در صورتی که طبق آن عمل نکرد و همان تکلیف واقعی او بود نسبت به آن بازخواست شود.

به عبارتی، اگر مسیر جایگزینی را در پیش گرفت که آن مسیر مورد قبول شارع مقدس نبود، هیچ ایمنی نسبت به عواقب آن نخواهد داشت. پس لازم است در طی مسیر جایگزین نیز به خود شارع مراجعه کند که چه برنامه‌ای را برای او در نظر گرفته و معرفی فرموده است. البته در این مهم نیز اولیای معصوم (علیهم السلام) عموم مردم را وا نگذاشته‌اند و همانطور که پیشتر بیان شد، سازوکار دقیقی را تبیین و اجرا فرموده‌اند و با تربیت اصحاب و راویان و در حقیقت حلقه وصل خود با عموم مردم، ریل‌گذاری مناسب را انجام داده و جامعه ایمانی را در این مسیر، هدایت فرموده و تعلیمات متناسب را صورت داده‌اند، که در روایات بسیاری، این فضای تعلیمی و سازوکار دقیق، بازتاب یافته و به صورت سیره، در میان متشرعه کاملاً جا افتاده و مشهود بوده و هست.

و اما در خصوص هوش مصنوعی، شاید بتوان گفت که نه تنها و نه اولین و نه آخرین فناوری‌ای است که جریان تحول در جوامع بشری به دنبال دارد. در حقیقت، می‌توان گفت که اساس این پدیده، محاسبات پیچیده‌ای است که به سان یک تابع با پارامترها و عناصر تنظیم‌کننده بسیار زیاد (که خود نیز با دریافت و پردازش اطلاعات ورودی فراوان، تعیین و تنظیم می‌شوند و اکنون شاید در حد صدها میلیارد پارامتر باشد و به مرور، در حال رشد فوق العاده است) عمل می‌کنند که مانند جعبه سیاهی است که با اخذ ورودی‌هایی، خروجی‌های متناسبی را در اختیار می‌گذارد.

با ظهور هر پدیده و شرایطی، افراد و گروه‌های مختلف، جهت‌گیری‌ها و موضع‌گیری‌های متفاوتی از خود بروز می‌دهند. گروهی که به دنبال هر بهانه‌ای برای هجمه به دین خدا یا توجیه عمل بر اساس امیال نفسانی خویش هستند، راهی متناسب با آن در پیش می‌گیرند و طبیعتاً عده‌ای را نیز که یا قلباً با آنها همسو و متشابه هستند یا جاهل و از نظر فکری مستضعفند را به دنبال خود می‌کشند. برای اینها تفاوتی نمی‌کند که پدیده مورد نظر موسیقی‌های خاص باشد یا نظامات سیاسی و اجتماعی برآمده از کفر و نفاق و تزویر، هوش مصنوعی باشد یا علوم انسانی یا پدیده‌هایی که بهانه‌ای برای ایجاد هراس و تصویرسازی شرایط ویژه و به دست گرفتن اوضاع به دست آنان می‌دهد.

در حقیقت، قطب‌نمای اینان، اهواء نفسانی خودشان و ایحاءات شیاطین است و هرآنچه غیر آن است، صرفاً بهانه است که با نگاه بهره‌برداری در جهت پیش‌برد همان مقاصد سوء است که البته چه بد راهی است مسیر اینان و چه بد عاقبتی در انتظارشان است.

اما در مقابل، کسانی که ایمان آورده و خود را در برابر خدای متعال مکلف می‌دانند و این تکالیف را در جهت سعادت خویش، بهترین هدیه خدای متعال می‌دانند، به دنبال تشخیص و انجام وظایف به بهترین نحو و تقویت روزافزون ایمان خود هستند.

همانگونه که پیشتر اشاره شد، برای نیل به تکالیف به جهت عمل به آنها، یا باید اجتهادی بر اساس روش‌هایی صورت گیرد که حجیت آنها ثابت شده است، یا باید از طریقی که شارع مقدس تعیین و تبیین فرموده، با رجوع به منبعی که مورد تأیید شارع است، وظایف را به دست آورد.

در این راستا، در رساله‌های عملیه، شرایطی برای کسی بیان شده که جایز است به او رجوع شود و فتوای او که که تبیین‌کننده تکلیفی است که توسط اولیای معصوم(علیهم السلام) ابلاغ شده و کشف کننده آن است، مبنای عمل قرار گیرد. طبیعی است که بیان این شرایط، خود برگرفته از اجتهاد در منابع است و ناظر به شرایط معمول جامعه بیان می‌شود و در صورت تغییر شرایط یا پیش آمدن شرایط غیرمعمول برای افراد یا گروه‌هایی از عموم مردم که توان اجتهاد و رسیدن به تکلیف را ندارند، پیش بیاید، باید شرایط خود را تبیین و در خصوص وظیفه خود چاره‌جویی نمایند. لذا در صورتی که چنین شرایطی برای عموم مردم و در پهنه‌های مختلف پیش بیاید، طبیعی است که مجتهد، اقدام به بازبینی شرایط و اجتهاد برای رسیدن به حکم واقعه خواهد کرد و بدیهی است که برای اهل ایمان و تقوا، همین نظر فقیه جامع الشرایط است که حجت است و می‌تواند مبنای عمل قرار گیرد.

اما اینکه عده‌ای بخواهند از عبارات موجود در رساله‌های عملیه سوء استفاده کنند و با بزک کردن و جلوه ناصحیح از وضعیت کنونی هوش مصنوعی و نسبت عدم خطا به آن و ترسیم فضای غیرواقعی از شرایط آینده آن، دیگران را به خطا بیندازند و پدیده نوظهوری مثل هوش مصنوعی را جایگزین مقبول برای فقیه جلوه دهند، اشتباهی است که یا از سر جهل یا از روی بیماری دل مرتکب می‌شوند که البته طبیعی است که در مواجهه با هر متن و گفتاری، همیشه افرادی بوده و هستند که با بیماری‌ای که در دلشان است به سراغ آن می‌روند و به دنبال نسبت دادن آنچه در ذهن بیمارشان است به آن متن یا گفتار هستند، چنانچه فرمود:

هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتَابَ مِنْهُ آیَاتٌ مُحْکَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَهِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِیلِهِ وَمَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَمَا یَذَّکَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿آل عمران/۷﴾

که تبعیت از متشابهات و گرداندن عناصری که قابلیت تأویل متفاوت دارند از حقیقت خودشان، همواره در طول تاریخ وجود داشته است و حتی نسبت به قرآن کریم نیز که به منظور هدایت متقین فرو فرستاده شده نیز چنین جنایت هولناکی صورت پذیرفته است.

با توجه به روایاتی که مسیر را به همگان نمایانده است و مسیری که طی شده و با تعلیمات معصومین(علیهم السلام) در جامعه ایمانی تثبیت شده است، در نگاه اول، هرگونه تصور جایگزینی مستقل عامل هوشمند ماشینی برای فقیه منتفی است و حجیت هر راه جایگزین، باید برای مکلفین ثابت شود. چنانکه در ناحیه اجتهاد و در هر مرحله‌ای از مراحل اجتهاد، کمک گرفتن یا واسپاری هر گام اساسی یا بسیاری از بخش‌های اثرگذار فکری از یک حلقه از زنجیره تلاش برای رسیدن به احکام الهی، مستلزم اثبات حجیت است و هرگونه سستی یا دخالت دادن هوای نفس در این راه، موجب بطلان عمل و در معرض هلاکت قرار دادن نفس و از دست دادن سعادت ابدی است.

حجت‌الاسلام دانیال صُلحایی

اشتراک گذاری:

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دوازده − ده =

آیکن های اجتماعی